مجموعه یادداشت هایی در باب “ارتباط”

مجموعه یادداشت هایی در باب “ارتباط”

  • رواداری میان من و تو و لذت دوستی میان همگان (۱)

شورای نویسنگان باسکرویل 

۱- ارتباط 

رواداری را باید از نو در هزاره سوم معنا کرد. رواداری مفهومی پر معنا و سراسر زیبایی است که طعم گس دارد. تلخ است و بیش از آن که پیشینه تلخ آن برساخته تلخی باشد، از حلاوت درونی برخوردار است. 

ارتباط به معنای پیوند انسان ها در بستر جمع و جماعت ها، است. ارتباط در وجوه گوناگون لایه بندی های خویش به دنبال آن است که از همه امکانات بهره برد تا بتواند زمینه ی انتقال تجربه های زیست شده و دانش ها، و معارف اکتسابی برای زندگی بهتر برای عموم مردم؛ از جمع تا جغرافیای فرامرزهای ملی را فراهم سازد. 

ارتباط جلوه زیست آدمی در محیط زندگی است. آدمی بدون ارتباط زیست می کند . ولی، زندگی با ارتباط تجلی می نماید. آدمی در زیستن مجرد است ولی در زندگی تأهل می پذیرد و تعهد پی می گیرد. زیستن آدمی در میان کل جماعت به موجودیت او باز می گردد این در حالی است که زندگی آدمی بر ارتباط او با دیگر موجودات هم سنگ وی در جامعه تکیه دارد. 

ارتباط به معنای پیوند انسان ها در بستر جمع و جماعت ها، است”

۲- رفتار در ارتباط

در زندگی روزمره افراد جوامع و ملت ها، به دلیل زمینه ها و نیازهای شخصی معمولاً تزاحم هایی به وجود می آید. انتخاب های آگاهانه افراد جماعت ها، و ملت ها، در کنار انتخاب های دیگران قرار می گیرد. این صحنه ی انتخاب های گوناگون در محیط های مختلف رقابت برانگیز ، و در همان حال مستعد برای رودرویی است. این معنا، بیان کننده سختی زندگی در بستر رنگارنگ انتخاب های گوناگونی است که پیشاروی وی قرار دارد. این روند در خود نیست بلکه روندی فراخود است که در آن هر انتخاب فرد در تلازم و تزاحم با افراد دیگر و انتخاب های دیگران باز می گردد. از این رو در صحنه واقعیت امر با این همه سطوح متنوع انتخاب از سوی افراد مختلف، محیطی پرتلاطم به وجود می آید که برسازنده تزاحم ها ، تقابل ها ، تفاهم ها ، تلازم ها‌ ، ‌است. در چنین محیطی مقوله تحمل دالی گریزناپذیر برای ایجاد آرمش و آسایش فزون تر در لایه های گوناگون حیات اجتماعی است. 

از این رو، پرسش اصلی آن است که :

۱. گروهی از نویسندگان از رشته های گوناگون علمی که با توجه به مأموریت مجموعه باسکرویل به نگارش موضوع های مورد علاقه این مجموعه همت می نهند.

چگونه رفتار دیگران را تحمل کنیم؟” 

۳- تحمل دیگران 

از همین رو بخش مهمی از مطلب متوجه پاسخ به این پرسش است. واژه کلیدی این پرسش تحمل نیست که در جای خود هیت. اما، واژه ی اصلی در اینجا رفتار روادارانه و ویژگی های آن از یک سو و رفتار دیگرخواهانه ی دِگر گریز از سوی دیگر در صحنه حیات آدمی و در لایه های گوناگون زندگی بشر است. بنابر این پرسش بعدی آن است که :

“رفتار روادارانه و دیگر خواهانه دارای چه ویژگی هایی است؟” 

دقت داشته باشیم برای رسیدن به اهداف خود تا بتوانید اطرافیان خود را نیز راضی نگه دارید؛ البته باید این موضوع را نیز در نظر بگیرید که شما نمی توانید همه افراد را از خود راضی کنید ؛ اما می توانید با آن ها همکاری کنید که درگیری ‌ها و مشکلات را به حداقل برسانید.

شاید راحت ترین پاسخ به این پرسش مهم این باشد که بگوئیم :

چون همدیگر را قبول نداریم”

به پیروی از این معنا، ریشه ی پاسخگویی به این پرسش را باید در پرتو واکاوی این معنا بازیافت که :

چرا همدیگر را قبول نداریم؟

۴– چرا هم را قبول نداریم ؟

شاید اولین نطفه درد ما در این سطح قابل ردیابی باشد که دچار بافت و بافتاری فرسوده از روردرویی روبرو هستیم که فرسودگی اش فساد آفرین و در جهت منفی پراثرتر می شود. چرا نمی توانیم همدیگر را دریابیم و با هم به نیکی سخن گوئیم. از همین رو پرسش به جهتی تمایل پیدا می کند که این پرسش را بیافزائیم.

“معیارهایی که در پرتو آن می توانیم همدیگر را قبول نماییم چیست ؟”

به بیان دیگر در این جا به هویت شناسی معیارهای هم پذیری به عنوان زیربنای رفتار مناسب با شأن آدمی و متناسب با محیط ارتباط آدمی در قالب های گوناگون توجه می شود. این سیاه قلمی از پرسش های اولیه و اساسی در «مجموعه یادداشت های ارتباط» است که ادامه خواهد داشت و به دنبال خوانش قرن بیست و یکمی واقعیت های ارتباط خواهد بود.

  • رواداری میان من و تو و لذت دوستی میان همگان (۲)

پرسش نهایی بخش نخست از این مجموعه برای پاسخگویی به پرسش های کلیدی قبل این بود که :

معیارهایی که در پرتو آن می توانیم همدیگر را قبول نماییم چیست ؟”

پیش و بیش از پاسخ به این پرسش باید در معانی چندی تعمق داشته باشیم. بسیاری از ما اهداف مشترکی برای بهبود شرایط همزیستی و همگرایی داریم. در پی آن هستیم  که از خشونت و بیماری به دور باشیم. زیستگاه و زیستنگاه زدگی مان پوینده و پویا باشند. همه ما دوست داریم در پیرامون خویش آدم‌هایی را داشته باشیم که به ما اهمیت بدهند و کسانی باشند که بتوانیم به آنها اعتماد کنیم. برای آن ها اعتبار قائل شویم و برای ما اعتبار قائل شوند. 

اما چگونه می‌توان چنین باهم بودگی را ایجاد کرد؟

هم پذیری گام نخست باهم بودگی است. 

هم پذیری یعنی چه ؟

هم پذیری یعنی پذیرش دیگران نه به معنای “دِگَرِ” خود که به معنایِ “دیگرِ” خویش؛ به گونه ای که او را نیز به سان خود ببینی و همان را بر او روا بدانی که بر خویش روا می دانی و می داری. 

اگر می خواهیم هم پذیر شویم باید همدیگر را دشمن ندانیم ، بل دوست بخوانیم. گمان بد را دور و نگاه نیکو را جایگزین ان نمائیم. به این ترتیب گروهی از افراد گرد]واهند آمد که از سرزمین، تجربه یا علایق مشترک و یا اهداف یکسان برخوردارند. اغلب هم پذیری محصول هم سرزمینی بوده است.افرادی که در یک محل مشترک زندگی می‌کنند: محله مشترک، شهر یا شهرک مشترک، و ایالت یا کشور مشترک و حتی قاره مشترک. 

همچنین افراد ممکن است خودشان را با دیگرانی هم پذیر بدانند که با اعضای آن تجربیات مشابه دارند. به عنوان مثال، افراد ممکن است خودشان را به عنوان بخشی از باهم بودگی های زیر تلقی کنند:

  • نژادی یا قومی
  • مذهبی
  • ورزشی 
  • معلولان
  • علمی

و سرانجام، با هم بودگی ممکن است از افراد دارای علایق مشترک تشکیل شود. به عنوان مثال، ممکن است از هم پذیری ها متکی بر هم گرایی کسب و کارها، باهم بودگی کارگران، یا باهم بودگی حمایت از بی سرپرستان حرف بزنیم.

هرچه اعضای یک مجموعه باهم بودگی در همراهی و همگرایی خود از وضعیت اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی، نهادی و ارتباطی بهتری برخوردار باشند، آن باهم بودگی ها قوی تر پایا تر و پویاتر خواهند بود. .

همکاری‌های ائتلافی، نهادهایی هستند که برای بهبود وضعیت با هم بودگی کار می‌کنند. آن‌ها افراد را تشویق می‌کنند تا با همکاری یکدیگر تغییر مثبتی در با هم بودگی ایجاد کنند. برای مثال، در اقدامی برای بهبود وضعیت آموزش ممکن است کارکنان مدرسه، مربیان، کسبه، جوانان و افراد سالخورده همکاری کنند. زیرا چنین مشارکت‌هایی افراد را از همه پراکندگی های گوناگونِ با هم بودگی گردهم می‌آورد و تلاش آن‌ها در زمانه های گونِگون امکان بیشتری برای موفقیت فراهم می‌کند.

ظرفیت با هم بودگی به توانایی اعضا در تکمیل آن چه «مکعب همگرایی یا با هم بودگی» می نامیم؛ ایجاد می شود. برای ایجاد گشتار ها و گشتاورهای تدریجی در مسائل مختلف باید به هم بختی یا بخت مشترک رسید. ظرفیت به یک‌باره به وجود نمی‌آید، و مانند یادگیری مهارت هایی چون ورزش و آشپزی است چیزی نیست که وقتی آموختید، از یادتان برود و مانند همان مهارت ها، هر‌چه بیش‌تر کوشش کنیم، بهتر می‌شویم. 

 از این رو اکنون اهمیت پرسش معیارهایی که در پرتو آن می توانیم همدیگر را قبول نماییم چیست ؟، مشخص تر شد. این معیارها بنیاد باهم بودگی ها را در ارتباط پایه می گذارند.