بخش سوم​:

چگونه می توانیم از فرهنگ دیگران بیاموزیم؟

موزه دوستی مردم ایران و امریکا بخش سوم

در بخش دوم از مجموعه حاضر به : دین و فرهنگ در ارتباط میان ملت ها پرداختیم در پایان آن بخش اشاره شد که « … در بررسی پاسخگویی به ابعاد تشابه ها و تمایزات فرهنگی می توان زمینه های مناسب ارتباط را بیان نمود. از این رو پرسش بعدی که وجود دارد متوجه این پرسش است که :«چگونه می توانیم از فرهنگ دیگران بیاموزیم؟»

ارتباط و گسترش ان در لایه بندی های گوناگون زندگی بشر، موجب آفرینش قدرت . افزون باری آن است. ارتباط فردی با یکدیگر زمینه پرور تغییر است. ایجاد چنین روابطی با افراد از فرهنگ‌های مختلف – اغلب از فرهنگ‌های مختلف گوناگون – کلید ساختن باهم بودگی است. افراد در قالب های ارتباط فردی، تا بین المللی در تلاش هستند تا با ایجاد ارتباط های گونگون و رنگارنگ برای دستیابی به اهداف مهم شان به حد کافی به یکدیگر نزدیک و باه افزایی قدرت خویش به بیشینه کردن توان دستیابی به اهداف مشترک خود دست یابند. 

شما چه به دنبال اطمینان یافتن از دسترسی کودکان به آموزش باکیفیت باشید، چه در تلاش برای فراهم آوردن مراقبت‌های درمانی به جمع و باهم بودگی در قالب جماعت ها و اجتماع های گوناگون نیازمندید. برای بالا بردن سطح زندگی خود و یا ارتقای توسعه اقتصادی، به احتمال زیاد نیاز خواهید داشت که با افرادی از چندین پیشینه نژادی، زبانی، قومی و یا اقتصادی کار کنید. و برای کار موثر با افراد از گروه‌های مختلف فرهنگی، به ایجاد ارتباطی مستحکم و مبتنی بر همدلی، اعتماد، درک و اهداف مشترک نیاز خواهید داشت. 

چون روابط مبتنی بر اعتماد چسبی است که مردم را هنگام کار بر روی یک مسأله مشترک درکنار هم و با هم نگه‌ می‌دارد. هنگامی که افراد برای حل مسایل چالش‌برانگیز با یکدیگر کار می‌کنند، نیاز دارند در شرایط دشوار کنار هم بمانند. برای ادامه تلاشی جمعی، افراد ذینفع و دخیل باید از هم دیگر حمایت کنند، به ویژه وقتی که شرایط دلسردکننده است. مردم باید در مقابل تلاش کسانی که از شگرد «تفرقه بیانداز و حکومت کن» برای تحریک یک گروه فرهنگی بر ضد گروه دیگر استفاده می‌کنند، مقاومت کنند. این معنای تفرقه برانگیزانه سبب می شود که سویه های گوناگون ارتباط متضرر شوند و با این معنا برگ برنده در دست رقبا و دشمنان ان ها قرار گیرد. 

آدمیان جدای از آنکه به چه گروه نژادی، قومی، مذهبی و یا اجتماعی-اقتصادی تعلق دارند، به ارتباط نیاز خواهند داشت. از این رو باید با افرادی ارتباط برقرار کنند که از ان ها اطلاعات کافی داشته باشند. اگر درباره گروهی که به آن تعلق دارند، اطلاعات چندانی نداشته باشند، و از طرف دیگر از جامعه هدف خود برای گسترش ارتباط بی اطلاع باشند، نمی توانند در ایجاد یک ارتباط خوب و متوازن بهره ببرند. 

هر یک از ما شبیه مرکز یک چرخیم. هر یک از ما می‌‌توانیم با اطرافیانمان ارتباط برقرار کنیم و دوست شویم و این امر به ما قوت لازم برای دستیابی به اهداف باهم بودگی را فراهم می‌سازد. اگر هر فرد شبکه‌ای متنوع و قوی از روابط با دیگران ایجاد کند، می‌توانیم دور هم جمع شویم و مشکلات مشترکمان را حل کنیم.

پس باید :

آگاه شدن از فرهنگ خود به عنوان گام اول در آگاهی از فرهنگ دیگران

را در دستور کار قرار دهیم 

برقراری روابط با افرادی با پیشینه‌های بسیار متفاوت فرهنگی نیازمند محاط بودن بر محیط فرهنگی خویش برای ورود به فرهنگ دیگران است. به همین اندازه آشنایی با فرهنگ دیگران برای باهم بودگی های مورد نظر نیازمند آشنایی با فرهنگ های مختلف است. 

فرهنگ مفهومی پیچیده با تعریف‌های متفاوت است. اما، به زبان ساده، «فرهنگ» به گروه‌ها یا باهم بودگی هایی اشاره دارد که در پرتو تجارب مشترک به دست می آید. همین تجارب درک ما از جهان را شکل می‌دهد. این گروه‌ها می‌تواند شامل گروهی باشد که در آن به دنیا آمده‌ایم؛ مثلا گروه جنسیتی که به آن تعلق داریم، گروه نژادی، ملیت،‌ طبقه و یا دین؛ و یا حتی گروه‌هایی که به آن می‌پیوندیم و یا بخشی از آن می‌شویم. مثلا، نقل مکان به یک منطقه جدید، تغییر در وضعیت اقتصادی‌مان، و یا معلول شدن، می‌تواند به ما یک فرهنگ تازه بدهد. وقتی درباره فرهنگ به این شکل وسیع فکر می‌کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که همه ما در آن واحد به چندین فرهنگ تعلق داریم. در باب فرهنگ بیش تر با هم خواهیم خواند.