بخش چهارم:

موزه دوستی مردم ایران و امریکا

فرهنگ گسترش دهنده باور فردی در باند پر پهنای زندگی اجتماعی ملت ها

پارسونز کارکرد فرهنگ را در زیرمجموعه ی چهارگانه ی زیرسیستم ها subsystems ی اجتماع شاملِ سیاست، اقتصاد، حقوق، و فرهنگ، حفظ وحدت و انسجام جوامع و پایاسازِ حیات این جوامع در فراز و نشیب های گوناگون تاریخی می داند. این کاملا درست به نظر می رسد. 

ناهم زمانی ، ناهم مکانی و ناهم زبانی در پرتو فرهنگ و پهنای سه گانه های محتوابخش آن یعنی اصول و ارزش ها، هنجارها و موجودیت های نمادین، موجود در پهن دشتِ فرهنگی از میان برداشته می شوند. از این رو فرهنگ از مهم ترین زیرسیستم های چهارگانه در نظریه ساختاری – کارکردی است. 

فرهنگ به جماعت و پذیرش همگانی در جوامع گوناگون باز می گردد. سینه به سینه منتقل می شود. هویت بخش است و پایایی و پویایی جامعه را در بستر زمان به زمانه های پیشاروی آینده به پیش می راند. از این رو ناهم زمانی را از میان بر می دارد. 

با توجه به داشتن بستر زمانه وار خود در مکان های گوناگون و حیات مکان ها در بستر زمانه های طولانی؛ ناهم مکانی ها را نیز تحت الشعاع قرار می دهد. از این رو است که ناهم مکانی نیز در پرتو فرهنگ کاهش پیدا می کند. 

فرهنگ در پرتو ضلع سوم خود یعنی موجودیت های نمادین یا همان Existences Symbolic نیز می تواند زبان مشترک فرهنگی را فراهم سازد. ناهم زمانی را در این مسیر به سوی یک زبان فرهنگی مشترک در می آورند. از همین رو فرهنگ روح ایجاد کننده ی همگرایی برای حصول به باهم بودگی را فراهم می سازد. 

نظریه همگرایی از نظریه‌های مربوط به فرایند تحول، است که از کلارک کر (Clark Kerr: 1911-2003) و همکارانش است. بر طبق این نظریه، صنعتی‌شدن نیروی عمده شکل‌دهنده دنیای امروز است که در راستای آن، جوامع، از برخی جهات به یکدیگر شبیه می‌شوند. به عقیده او، “منطق صنعت‌گرایی” باعث می‌شود توسعه اجتماعی، یک سلسله تغییرات معین در نهادهای اجتماعی را پدید آورد. او فرایندهای اجتماعی و اقتصادی کمک‌کننده صنعتی‌شدن را نام می‌برد:

1- نظام تولید انبوه از الگوهای منظم و منسجمی پیروی می‌کنند و دامنه وسیعی از مهارت‌های فنی و صلاحیت حرفه‌ای را طلب و تقسیم کار پیچیده‌ای را ایجاد می‌کنند.

2- جوامع صنعتی از جوامع قبل از خود بازترند و میزان تحرک اجتماعی عمودی و جانبی در آن‌ها زیاد است که گرایش به سوی برابری فرصت‌ها در نظام‌های آموزشی و شغلی دارند.

3- بخش بزرگ آموزشی برای انتقال مهارت‌ها و دانش لازم توسعه می‌یابد.

4- این جوامع، کاملا شهرنشین بوده و اکثریت، جمعیت آن‌ها همراه با نظام پیشرفته ارتباطات، در شهرها زندگی می‌کنند.

5- توافق عمومی در باب ارزش‌های فرهنگی، شامل دنیایی‌شدن اعتقادات، پذیرش سودمندی علم و تکنولوژی، مخالفت با سنت و پذیرش اصول اخلاق کار وجود دارد.

6- با شبیه‌شدن جوامع صنعتی به‌هم و وابستگی متقابل اقتصادی آن‌ها، خطر جنگ کاهش می‌یابد؛ چراکه جنگ‌ها ناشی از تصادمات فرهنگی و یا از اختلافات منافع اقتصادی سرچشمه می‌گیرد.

کِر پس از دهه ۱۹۶۰ م که نظریه خود را برای نخستین‌بار مطرح کرد، معتقد بود که همگرایی بیش از همه در وسایل و روش‌های تولید آشکار است. بعدها نظریه او به‌خاطر محدودیت‌هایش به چالش کشیده شد؛ از آن جمله که هرچند صنعتی‌شدن تأثیر فراگیری دارد، اما تنها یکی از تأثیراتی است که به توسعه جوامع مدرن شکل می‌دهد. 

2- گیدنز، آنتونی؛ جامعه‌شناسی، منوچهر صبوری، تهران، نی، 1381، چاپ هشتم، ص701.
3- همان، ص703